جدول جو
جدول جو

معنی بزم افروز - جستجوی لغت در جدول جو

بزم افروز
(مَ خَ دَ / دِ)
افروزندۀ بزم. روشنی ده بزم. مجلس افروز:
شمعهای بساط بزم افروز
همه یاقوت ساز و عنبرسوز.
نظامی.
او همه شب به باده بزم افروز
عاملانش بکار خود همه روز.
نظامی.
در چنین روزهای بزم افروز
عیش سازد بگنبدی هر روز.
نظامی.
بتانی دید بزم افروزو دلبند
بروشن روی خسرو آرزومند.
نظامی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(گَ)
افروزندۀ چشم. روشنی بخش چشم. هرچیز یا هرکس که مشاهدۀ آن چشم را نور و روشنائی بخشد:
مرا چشمی و چشمم را چراغی
چراغ چشم و چشم افروز باغی.
نظامی
لغت نامه دهخدا
تصویری از چشم افروز
تصویر چشم افروز
روشنی بخش چشم هر چیز یا هرکس که مشاهده وی چشم را روشنایی بخشد
فرهنگ لغت هوشیار